کد مطلب:330090 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:239

شمشیر زبان
شمشیر زبان

علی بن عباس، معروف به ابن الرومی، شاعر معروف هجوگو و مدیحه سرای دوره عباسی، در نیمه قرن سوم هجری در مجلس وزیر المعتضد عباسی به نام قاسم بن عبیداللَّه نشسته و سرگرم بود. او همیشه به قدرت منطق و بیان و شمشیر زبان خویش مغرور بود. قاسم بن عبیداللَّه از زخم زبان ابن الرومی خیلی می ترسید و نگران بود ولی ناراحتی و خشم خود را ظاهر نمی كرد، برعكس طوری رفتار می كرد كه ابن الرومی- با همه بددلیها و وسواسها و احتیاطهایی كه داشت و به هر چیزی فال بد می زد- از معاشرت با او پرهیز نمی كرد. قاسم محرمانه دستور داد تا در غذای ابن الرومی زهر داخل كردند. ابن الرومی بعد از آنكه خورد متوجه شد. فورا از جا برخاست كه برود. قاسم گفت:

«كجا می روی؟».

- به همان جا كه مرا فرستادی.

- پس سلام مرا به پدر و مادرم برسان.

- من از راه جهنم نمی روم.

ابن الرومی به خانه خویش رفت و به معالجه پرداخت ولی معالجه ها فایده

نبخشید. بالاخره با شمشیر زبان خویش از پای درآمد «1»